کد مطلب:28494 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

نامه های امام به سران فتنه












2193.الأخبار الطوال: علی علیه السلام سه روز صبر كرد و نمایندگانش را به سوی مردم بصره [ كه در پی جملیان رفته بودند] می فرستاد و آنان را به بازگشت به اطاعت خویش و همراهی با جمعیت مسلمانانْ فرامی خواند؛ ولی از آنان پاسخی دریافت نكرد.[1].

2194.الجمل: وقتی امیرمؤمنان از ذو قار حركت كرد، صعصعة بن صوحان را با نامه ای نزد طلحه، زبیر و عایشه فرستاد [ و در آن]، حرمت اسلام را برایشان بزرگ شمرد و آنان را از عاقبت كارهایی كه می كنند، ترساند و زشتی كارهایی را كه مرتكب شدند (كارهایی مثل: كشتن مسلمانان و آنچه با صحابی پیامبرصلی الله علیه وآله، عثمان بن حنیف انجام داده بودند و كشتن مسلمانان با شكنجه) به آنان گوشزد كرد، آنان را موعظه نمود و به اطاعت، فرا خواند.

صعصعه می گوید: بر آنان وارد شدم.نخست، نزد طلحه رفتم.نامه را به وی دادم و پیام را رساندم كه او گفت: اینك؟! حال كه جنگ، پسر ابو طالب را در تنگنا قرار داد، با ما نرمی می كند؟!

سپس نزد زبیر آمدم و او را نرم خوتر از طلحه یافتم. سپس نزد عایشه رفتم.او را در رسیدن به شر، از همه شتابنده تر یافتم. آن گاه عایشه گفت: آری، برای خونخواهی عثمانْ قیام كرده ام و به خدا سوگند كه به یقین و به طور حتم، چنین خواهم كرد!

به سوی امیرمؤمنان بازگشتم و پیش از ورود به بصره، او را ملاقات كردم.فرمود: «چه خبر، ای صعصعه؟».

گفتم: ای امیر مؤمنان! گروهی را دیدم كه جز پیكار با تو، چیزی نمی خواهند.

فرمود: «خداوند، یاری رسان است».

آن گاه عبد اللَّه بن عباس را خواست و فرمود: «نزد آنان برو و آنان را راهنمایی كن و پیمانی را كه بر عهده دارند، به آنان یادآوری كن».[2].

2195.امام علی علیه السلام- از نامه اش به طلحه و زبیر-: پس از حمد و سپاس خداوند؛ شما دو نفر می دانید- گرچه كتمان می كنید- كه من سراغ مردم نرفتم؛ بلكه آنان مرا خواستند، و من با آنان بیعت نكردم تا آن كه آنان با من بیعت نمودند، و شما دو تن، از كسانی بودید كه مرا خواستید و با من بیعت كردید.

مردم به خاطر قدرت برتر یا ثروت آماده با من بیعت نكردند. پس اگر شما از روی رضایت با من بیعت كردید، زود برگردید و به درگاه خدا توبه كنید، و اگر از روی ناخشنودی با من بیعت كردید، شما با آشكار داشتن فرمانبرداری و پنهان كردن نافرمانی خود، راه بازخواست را برای من باز گذاردید.

به جانم سوگند كه شما از دیگر مهاجران، سزاوارتر به تقیّه و كتمان نبودید. به راستی كه كنار گذاردن من از حكومت، پیش از آن كه در آن وارد شوید، برای شما آسان تر از این بود كه پس از اقرار به آن، بخواهید از آن بیرون روید.

ادّعا می كنید كه من عثمان را كشته ام. پس میان من و شما كسی از مردم مدینه را به داوری خوانید كه نه هوادار من باشد و نه طرفدار شما.آن گاه، او هركس را به اندازه ای كه در آن كار دخالت داشته، الزام كند.

پس ای دو بزرگوار! از تصمیم خود بازگردید كه اكنون، بزرگ ترین كار برای شما ننگ است، پیش از آن كه ننگ و آتش [ دوزخ] با هم جمع گردد. والسلام![3].

2196.امام علی علیه السلام- در نامه اش به عایشه پیش از جنگ-: پس از حمد و سپاس خداوند؛ تو از خانه ات بیرون آمدی، در حالی كه بر خدا و پیامبرش خشم گرفتی. كاری را می جویی كه از عهده تو برداشته شده است. زنان را چه به جنگ و صلح در میان مردم؟!

تو خونخواه عثمان شده ای.به جانم سوگند، كسانی كه تو را در معرض این فتنه قرار دادند و تو را بر نافرمانی وا داشتند، نزد تو گناهكارتر از قاتلان عثمان اند.

خشمگین نشدی تا این كه [ دیگران را] به خشم درآوردی، و به هیجان نیامدی تا آن كه [ دیگران را] به هیجان انداختی.از خدا بترس و به خانه ات بازگرد.[4].









    1. الأخبار الطوال: 147.
    2. الجمل: 313.
    3. نهج البلاغة: نامه 54، كشف الغمّة: 239/1، الإمامة والسیاسة: 90/1، الفتوح: 465/2.
    4. الإمامة والسیاسة: 90/1، الفتوح: 465/2، المناقب: 223/184.